اولین چهار دست و پا رفتن من
تا چند روز پیش برای حرکت کردن از یه نوع جهش قورباغه ای استفاده می کردم. به این صورت که روی چهار دست و پا می ایستادم و چند تا حرکت عقب و جلو به بدنم می دادم و بعد ناگهان شیرجه می زدم و با قفسه سینه فرود می اومدم. این شیرجه رفتن ها دردسرهای خودشو داشت مثلا اینکه چند بار که شیرجه می رفتم دردم می گرفت و گریه می کردم. به خاطر همین تلاشم رو بیشتر کردم و یه مرحله به نحوه راه رفتن آدم بزرگها نزدیک تر شدم یعنی چهار دست و پا رفتن! دوشنبه 1392/1/26 (8 ماه و 11 روزگی) بعد از ظهر بود که من کنار مامان نشسته بودم و بعد که بابا اومد دورتر نشست خواستم برم پیش اون و شروع کردم به چهار دست و پا رفتن. بابا خیلی ذوق کرد و به مامان گفت. مامان باورش نمی شد چون خی...