اولین نشستن من
هروقت هرکی از مامانم می پرسید دخملتون می شینه یا نه می گفت: (پسر ٦ و مشت، دخمل ٩ و ناز) این ضرب المثل یعنی پسرا وقتی ٦ ماهشون شد اگه نشینن باید با مشت بشوننشون اما دخملا توی ٩ ماهگیی تازه اونم با کلی ناز میشینن!!!
به خاطر همین مامانم هیچوقت منو به تنهایی نمی شوند چون می ترسید به کمرم آسیب برسه مگه اینکه توی بغل کسی باشم یا به یه جایی تکیه داده باشم، اما پنج شنبه گذشته بابا اتفاقی منو نشوند روی زمین و من هم نشستم ! ١٣٩١/١١/٢٦ (٦ماه و ١١ روزگی)
اما زیاد تعادل نداشتم به این ور و اون ور کج نمی شدم اما شاید ١ دقیقه نشستم و بعد خم شدم جلو روی پاهام و شروع کردم انگشت پام رو خوردن! اونوقت بابام بغلم کرد و گفت که خسته شدم. روز جمعه هم شیرین کاری جدیدمو نشون مامانی و بابایی و دایی ها و ... دادم اما در حد ٣٠ ثانیه آخه بابا مامانم می دونستن زود خسته می شم و هنوز برای نشستنم خیلی زوده.
پ.ن.: میبینین که انگشت شسصت پای راستم که تو دهنم بوده هنوز خیسه!!!