نگار خانومنگار خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

نگارنامه

ولنتاین؛ سپندارمذگان، تولد بابا

1391/12/1 9:10
256 بازدید
اشتراک گذاری

تولد بابای مهربون من 30 بهمنه به خاطر همین مامان زرنگم همیشه ولنتاین و سپندارمذگان و تولد بابا رو یکی می کنه و یه جشن میگیره و یه کادو هم میده! البته بابا هم میگه ولنتاین که مال ما نیست ما خودمون روز عشق داریم. می دونید که روز عشق توی ماه مهر هست و سپندارمذگان در واقع روز زن و روز زمین هست اما چون نزدیک ولنتاینه گفتن روز عشق که ما که خودمون اینهمه چیزای قشنگ و شاد داریم نخواسته باشیم با سنتهای خارجی ها که زیاد هم تاریخچه اش روشن نیست شادی کنیم (حرفام مثل آدم بزرگا شد!!!)

مامانم از چند وقت پیش تو فکرش بود ولی متاسفانه فرصت نکرده بود کادو بخره آخه از روزی که برگشته سرکار خیلی سرش شلوغ شده! روز یک شنبه مامانم میخواست مرخصی بگیره اما نشد به خاطر همین از صبح زود پاشد و بابا که رفت سرکار شروع به درست کردن کیک و شیرینی و ژله و ... کرد. اونروز اتفاقا من یک سره آواز خوندم و نمیذاشتم مامان به کارهاش برسه! بعد هم مامان منو گذاشت خونه پرستارم و رفت سر کار. توی مسیر هم هیچی ندیده بود که برای بابا بخره. بابا هم اون روز رفته بود ماموریت و تا ساعت 6 نیومد. مامان هم خیلی کار داشت و نتونسته بود زودتر از 7 و نیم بیاد! منم که خونه پرستارم بازی می کردم!!! مامان بابا تقریبا باهم رسیدن خونه و بابا ماشین رو از مامان گرفت و اومد دنبال من. مامان هم به سرعت توی خونه همه چی رو مرتب کرده بود و میز رو چیده بود تا ما برگشتیم. بابا وقتی وارد خونه شد یه جورایی غافلگیر شد آخه تولدش فرداست که! به مامان گفت تولدم که فرداست مامان هم براش توضیح داد و بابا گفت آخه من هنوز فرصت نکردم چیزی برات بگیرم مامان هم گفت منم چیزی نگرفتم نگران نباش!!!

خلاصه منو گذاشتن توی روروئک و خودشون رفتن سراغ عکس گرفتن و کیک خوردن و ... منم برای خودم می چرخیدم!!!

اما حالا که اومدم عکسا رو بذارم می بینم که عکسای دوربین که قرار بود منتقل بشه روی لپ تاپ نیست. توی دوربین هم نیست بنابراین این عکسا یه جایی گم شده! و هیچ عکسی از تولد بابا نداریم به جز دو تا عکسی که مامان با گوشی خودش از کیک تزئین نشده و شام گرفته. حالا بابا قرار شده اونا رو ریکاوری کنه اگه شد که عکسا رو بعدا میذارم اگه نه که همین دو تا عکس از اولین تولد بابا که من توش بودم به یادگار می مونه! البته خیلی حیف شد آخه ژله سورپرایز مامان خیلی خوشگل شده بود و شیرینی های قلبیش هم عالی بودن.

کیک:

http://hanaheidari.niniweblog.com/

شام (جوجه چینی):

http://hanaheidari.niniweblog.com/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

نعیمه
5 اسفند 91 1:01
سلام گلم ان شالله هر چه زود تر عکسای گم شده برگردن سر جاشون.راستی مسابقه رو چیکار کردی؟نمی خوای بنویسی چرا نینی وبلاگی شدین؟
مامان وندا
5 اسفند 91 18:37
روز عشق مبارک....تولد هسری مبارک....بووووووس برا گل دخملی
آیدا(مامان الینا)
6 اسفند 91 1:40
تولد باباییت مبارک باشه دخمل خانوم
مرضی
6 اسفند 91 11:16
عاشق اون شمع های روی کیک شدم. میخوامشون
مامانی درسا
6 اسفند 91 13:53
عزیزم هر روز زندگیتون پر از خوشی و شادی و عشق ........ تولد بابای دخملی مبارک .....
ستاره
6 اسفند 91 16:38
بنظرمیادکه خیلی خوش مزه است
مامان سونیا
6 اسفند 91 19:03
روز عشق و تولد همسرتون مبارک باشه راستی این مرخصی نه ماهه چی شد شامل حال شما نمیشه ؟
مامان حسنا
7 اسفند 91 11:02
با تاخیر مبارک
مامان ملیسا و مهدیس
9 اسفند 91 20:47
سلام عزیز دلم بابت تقویم دستت درد نکنه من تو وبم کامل توضیح دادم که چرا دیر دیدم خوشحال میشم بیای کامل بخونیش
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
9 اسفند 91 21:32
اول تولد بابایی با تاخیر مبارک دوم مامانی هیچ میدونی یه اسم از این دخمل ناز ننوشتی من تقریبا همه صفحه ها رو گشتم فقط روی کیک تولدش نوشته نگار امیدوارم درست خونده باشم
مامان آناهیدمهربون
10 اسفند 91 1:36
مامانی کجاییییی پس؟؟؟؟دلمون برات تنگیدهههههههههههههههههه دخملی که خوبه ایشالا؟
فائزه
10 اسفند 91 11:33
دوست دارين منو لينك كنين؟ اگه دوست داشتين منو خبر كنين
نسرین خاله اسما
10 اسفند 91 22:31
عزیزم عکس های اسما جونی یو برات ارسال کردم پس چی شده این تقویممون خیلی مشتاقیم ببینمش
هما
12 اسفند 91 1:38
تولد بابای نی نی مبارک.با تاخیر........ همیشه خوش باشین..........
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگارنامه می باشد