خرابکاری های من (3)
شیطنت های من تمومی نداره. مامانم خیلی وقتها دیگه از دستم عاصی می شه و از اینکه یه دخمل شیطون از خدا خواسته بود پشیمون میشه!
قبلا هم گفتم همش میرم کشوهای خونه بابایی اینا رو باز می کنم و بازی می کنم. کشوها خیلی بزرگ و سنگین هستند و توی یکی از این بازی ها، من چشمم رو کردم لای کشو و در کشو رو بستم (92/3/26) !!!!
چند روزی هم که تهران بودیم مدام دهنم رو به اینور اونور می زدم و خودم رو خونین و مالین می کردم. یه دفعه اش که اصلا زیر گلوم کبود شده بود (92/4/4):
میرم کنار گاز مامانی می ایستم و شعله ها رو کم و زیاد می کنم البته خوشبختانه هنوز دستم به فندک گاز نمی رسه:
ترکوندن لپ تاپ بابام:
و بهره گیری از قابلیت های گوشی مامانم:
عکس نوشت (با تشکر از تذکر بجای بابای مهربون دوقلوهای بازیگوش):
وقتی با گوشی مامان بازی cut the rope بازی می کنم
ع.ن.: وقتی لابلای برنامه ها می چرخم تا یه برنامه خوب پیدا کنم!
ع.ن.: وقتی دارم آب و هوای اینترنتی یزد رو چک می کنم البته نمی دونم چرا آفلاین کار نمیکرد!
ع.ن.: این ویجتش اصلا به درد نمی خوره
ع.ن.: وقتی با گوشی مامان عکس می گیرم