نگار خانومنگار خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

نگارنامه

شله زرد پزون

مامانی و بابایی نذر دارن هر سال برای سلامتی بچه هاشون توی ماه رمضون شله زرد می پزن. پارسال که من به دنیا نیومده بودم مامانم هم دل گرفت که اگه من صحیح و سالم به دنیا اومدم اونم یه مقدار همراه مامانی و بابایی اینا شله زرد بپزه. من 1 هفته داشتم که شله زرد برام پختن. حالا امسال هم مامان همراه مامانی اینا برام شله زرد پختن (پنج شنبه 92/5/3). با این تفاوت که پارسال من فنچول بودم و به هیچ چیز دست نمی زدم اما امسال می شه گفت به خیلی از ظرفهای شله زرد انگشت زدم!!! این عکس امساله. اون انگشمو که گذاشتم روی پام دقیقا همونیه که توی شله زردها کردم و بعد مامان مجبور شد خودش همشونو بخوره!!! این عکس پارسال منه: خیلی کوچولو بودم نه؟ ...
3 مرداد 1392

خرابکاری های من (4)

شیطنت های من تمومی نداره! کاری که این روزها انجام می دم اینه که شیشه شیرم رو فشار می دم روی فرش و وقتی چند قطره خالی شد اون وقت با انگشتم اون به خورد فرش می دم! اینکارو در مورد هر نوع خوراکی دیگه که نخواسته باشم بخورم انجام می دم. شاید فکر می کنم با انگشت مالیدن روی اونها فرش تمیز میشه! و دوم اینکه هرجا که بتونم میرم حتی اگه اونجا کمد دیواری تاریک و پر از وسیله بابایی اینا باشه: ...
16 تير 1392

عکسهای یازده ماهگی من

بازی های من: و این هم عاقبت سطل بازی: موقع خوردن آلو: وقتی موهامو خرگوشی می بندم: وقتی عینک آفتابی می زنم: ع.ن.: به قول مامان نگار جون از بس دسته عینک دیگران رو خوردم مجبور شدن برام عینک بذارن! دهن کجی های من به دوربین: ع.ن.: این دهن کجی حرکت جدیدیه که یاد گرفتم و اینطوری لثه های بالام رو می خارونم! من و لباس خوشگلم در حالی که آواز می خونم: وقتی نمی ذارم بابا از من عکس بگیره: من در تولد آجی ستاره: بدون شرح: ع.ن.: کار همیشگی من: خوردن انگشتام به اون تعدادی که امکان داره! ...
15 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگارنامه می باشد