به مناسبت تولد یک سالگیت
کتاب من: حیوانات
کتاب من: ترانه های نی نی کوچولو
تولد من مبارک
امروز تولد منه. اونم از نوع قمریش یادش به خیر پارسال اینموقع هنوز به دنیا نیومده بودم! 16 رمضان ( یک روز بعد از تولد امام حسن مجتبی (ع) من به دنیا اومدم و دنیا رو زیباتر کردم. تولدم مبارک ...
شله زرد پزون
مامانی و بابایی نذر دارن هر سال برای سلامتی بچه هاشون توی ماه رمضون شله زرد می پزن. پارسال که من به دنیا نیومده بودم مامانم هم دل گرفت که اگه من صحیح و سالم به دنیا اومدم اونم یه مقدار همراه مامانی و بابایی اینا شله زرد بپزه. من 1 هفته داشتم که شله زرد برام پختن. حالا امسال هم مامان همراه مامانی اینا برام شله زرد پختن (پنج شنبه 92/5/3). با این تفاوت که پارسال من فنچول بودم و به هیچ چیز دست نمی زدم اما امسال می شه گفت به خیلی از ظرفهای شله زرد انگشت زدم!!! این عکس امساله. اون انگشمو که گذاشتم روی پام دقیقا همونیه که توی شله زردها کردم و بعد مامان مجبور شد خودش همشونو بخوره!!! این عکس پارسال منه: خیلی کوچولو بودم نه؟ ...
من و قایق سواری در کویر یزد
این روزها هوا خیلی گرمه و من همیشه موهام به هم چسبیده! تنها راه نجات هم آب بازی و قایق سواریه: ولی من ترسیدم و زود بغل بابام شدم و اومدم بیرون! ...
من در دنیای تکنولوژی
خرابکاری های من (4)
شیطنت های من تمومی نداره! کاری که این روزها انجام می دم اینه که شیشه شیرم رو فشار می دم روی فرش و وقتی چند قطره خالی شد اون وقت با انگشتم اون به خورد فرش می دم! اینکارو در مورد هر نوع خوراکی دیگه که نخواسته باشم بخورم انجام می دم. شاید فکر می کنم با انگشت مالیدن روی اونها فرش تمیز میشه! و دوم اینکه هرجا که بتونم میرم حتی اگه اونجا کمد دیواری تاریک و پر از وسیله بابایی اینا باشه: ...
عکسهای یازده ماهگی من
بازی های من: و این هم عاقبت سطل بازی: موقع خوردن آلو: وقتی موهامو خرگوشی می بندم: وقتی عینک آفتابی می زنم: ع.ن.: به قول مامان نگار جون از بس دسته عینک دیگران رو خوردم مجبور شدن برام عینک بذارن! دهن کجی های من به دوربین: ع.ن.: این دهن کجی حرکت جدیدیه که یاد گرفتم و اینطوری لثه های بالام رو می خارونم! من و لباس خوشگلم در حالی که آواز می خونم: وقتی نمی ذارم بابا از من عکس بگیره: من در تولد آجی ستاره: بدون شرح: ع.ن.: کار همیشگی من: خوردن انگشتام به اون تعدادی که امکان داره! ...