نگار خانومنگار خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

نگارنامه

اولین شبی که بدون مامان خوابیدم

1392/2/22 18:26
303 بازدید
اشتراک گذاری

از زمانی که دیگه پیش پرستارم نمیرم روزایی که مامان میره سر کار یا مامانی میاد خونمون و منو نگه می داره یا من می رم خونه دایی محسن و پنج شنبه ها هم من میرم خونه مامانی اینا تا مامان و بابا هم بیان.

چهارشنبه 92/2/18 من شب همراه مامانی رفتم خونه شون و اون شب اولین شبی بود که بدون مامانم خوابیدم!

مامانی اصرار می کرد من برم خونه شون اما مامان راضی نبود و می گفت نمی تونم ولی وقتی حجم کارهای عقب افتاده اش رو دید به ناچار تسلیم شد و من رو راهی کرد. البته در لحظه خداحافظی گوشی مامان زنگ خورد و بلافاصله که رفت تلفنو جواب بده من و مامانی سوار ماشین شدیم و رفتیم. من که اصلا نمی دونستم کجا دارم میرم و تو مسیر کلا آواز می خوندم! اما مامانم بلافاصله شروع کرده بود به گریه کردن جوری که بابا پیشنهاد داده بود منو برگردونن. بالاخره مامان راضی شده بود که من برای خودم مستقل بشم!

من که کلا یادم نبود از مامان و بابا دورم!

بابا همون شب برای راضی نگه داشتن مامان براش یه گوشی خریده بود اینم عکسش:

http://hanaheidari.niniweblog.com/

ولی به نظر من  این انصاف نیست آخه من از خونه دور بودم اونوقت بابا برای مامان گوشی خریده تازه مامان هم گوشیش رو نمی ده به من تا بخورمش!

اینم اولین عکسیه که من با اون گوشی گرفتم:

http://hanaheidari.niniweblog.com/

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان سويل و اراز
25 اردیبهشت 92 22:33
سلام گوشل نو مبارك ايشاللا محظه هاي شادو باهاش ثبت كني عزيزم
مامان نادیا و نلیا
28 اردیبهشت 92 0:36
))) نمیده بخوریش آره بابای نادیا و نلیا هم واسه مامانشون عین همین گوشیو خریده....آخه گوشی قبلیشو پکونده بودن عزیییییییزم تورو خدا به این گوشیه رحم کن
مامان سونیا
28 اردیبهشت 92 7:56
به به به این دختر خانم که داره تمرین استقلال میکنه اونم از الان موفق باشی و انشاالله بتونی روی پای خودت بایستی نگار جونم مامانی گوشی مبارک باشه به روزیم
مامان ساره وثنا
11 خرداد 92 2:26
دختر بلا فهميده اين كادوي دور بودن از مامانيش بوده رو ترش كرده جلوش!  گوشى نو مبارك
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگارنامه می باشد