نگار خانومنگار خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

نگارنامه

مسافرت به تهران - قسمت اول

ما رفتیم مسافرت، بازهم تهران! یکشنبه مامانی و من اومدیم خونمون تا بعد از ظهر راه بیافتیم به سمت تهران. من بعد از 26 روز برگشته بودم خونمون. یعنی از همون زمان که مریض شده بودم دیگه خونه بابایی اینا بودم و مامان و بابا از سرکار می اومدن اونجا و کلا دیگه فقط گاهی می رفتن به خونه سر می زدن. خونمون برام کوچیک و غریب بود و تا ظهر خیلی نِق نِق کردم. ظهر که بابا و مامان اومدن وسایلو جمع کردیم ساعت 5 مامانی رو رسوندیم و راه افتادیم به سمت تهران. پ.ن: خب دندونم داره در میاد این همه آب دهنم دارم اول من رفتم بغل مامان و صندلی جلو نشستم. آفتاب داغ بود و من اجازه نمی دادم کلاه رو سرم بمونه. همش هم داشتم دنده رو دستکاری می کردم. با پام ...
7 تير 1392

مسافرت به تهران - قسمت دوم

 قسمت اول مسافرت به تهران  و حالا قسمت دوم:   دوشنبه آغاز شیطنتهای من بود. با همه بازی می کردم. می خندیدم. فرار می کردم. با علی (پسر عمه ام ) کلی بازی می کردیم. پ.ن.: من و پسرعمه ام در حال خوردن پف فیل- البته اون زیر اندازو انداختن که ما روی قالی ها پف فیل نریزیم ولی نمی دونم چرا پف فیلا خودشون می رفتن اونجا! البته اون یه خورده روی من حساس بود چون من همه چیزشو می گرفتم. سر یه ماشین با هم دعوا می کردیم. سر سطل ماست، جارو و هرچیز دیگه ای! پ.ن.: این همون ماشین مذکوره که از پسرعمه ام گرفتم و خودم دارم تنهایی بازی می کنم.   همه اش داشتم از یه چیزی می رفتم بالا. کنار میزها می ایستادم و رومیزی...
7 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگارنامه می باشد