مامانم دیابت گرفته!
مامانم دیابت گرفته و چند روز تو بیمارستان بود. خیلی ناراحت بود و میترسید برای من مشکلی پیش بیاد اما نمیدونست من مشکلی ندارم و روز به روز تپل تر میشم!!! مامانم هر سال می رفت نمایشگاه کتاب اما امسال به خاطر من نرفت ولی یه لیست داد به دوستش (خاله شاهد) تا برای من کتاب بخره. از همین جا مراتب قدردانی خودمو اعلام میکنم! راستی من دیگه شروع کردم به لگد زدن و با هر تکون کلی مامان بابا رو سر ذوق میارم!