نگار خانومنگار خانوم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

نگارنامه

اولین غذا خوردن من

1391/10/16 12:32
255 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اینکه تلاش مامانم در غذا دادن بهم در ٤ ماهگی با شکست روبرو شد از روزی که ٥ ماهم تموم شد مامان شروع کرد به دادن غذای کمکی به من. (مامانم ١ ماه دیگه باید بره سر کار و می خواست قبل از اینکه منو بذاره پیش پرستار به غذا خوردن افتاده باشم)

اولین غذایی که خوردم حریره بادام بود: ١ قاشق چایخوری آرد برنج + ١ عدد بادام پوست گرفته شده و الک شده + چند تا دونه شکر!

و من خیلی خیلی دوست داشتم. (١٣٩١/١٠/١٦)

همیشه موقعی که بابا و مامانم غذا می خوردن من با حسرت بهشون نگاه می کردم و گاهی اونها دلشون برام می سوخت و انگشتشون رو به غذا می زدن و میگذاشتن توی دهن من! من هم با کلی ملچ ملوچ می خوردم! در مورد میوه ها هم همینطور بود. خلاصه اینکه من میخواستم همه چی بخورم و حالا هم غذای مخصوص خودم رو با اشتهای کامل می خورم.

بعد از چند روز غذا خوردن دیگه میخوام خودم غذا بخورم و به زور قاشق رو از دست مامانم بگیرم . سر این قضیه کلی ماجرا داریم با هم. گاهی هم غذام رو می ریزم روی لباسم!

http://hanaheidari.niniweblog.com/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان دنیز
4 بهمن 91 23:41
نوش جونت عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگارنامه می باشد